حبیبیان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شیخ طوسی

15 اردیبهشت 1395 توسط مرضیه جوادی

شیخ طوسی

محمد بن حسن طوسی معروف به شیخ طوسی، شیخ‌الطایفه و شیخ، از علمای ایرانی شیعه در قرن ۵ قمری. او معاصر سلطان محمود غزنوی، حکومت آل بویه، شیخ صدوق، فردوسی، شیخ مفید و سید مرتضی بوده‌است.

به نوشته ابوالقاسم گرجی، شیخ طوسی توانست مکتب اجتهادی فقه جعفری را در برابر مکاتب فقهی اهل سنت به استقلال برساند و آن را به کامل کند. دستاوردهای علمی وی در علم حدیث، رجال، اصول، فقه، کلام و تفسیر شیعه چنان بود که علمای بعدی از جمله علامه حلی وی را رئیس طایفه شیعه نامیده اند. [۱]


زندگی

وی در رمضان سال ۳۸۵ هجری قمری در توس زاده شد، گرچه تاریخ دقیق تولد او در دست نیست. از کودکی آغاز به آموختن علوم اسلامی کرد. در سال ۴۰۸، ۲۳سالگی، خراسان را به قصد عراق ترک کرد و به بغداد رفت تا از محضر بزرگ‌ترین دانشمند شیعه آن عصر یعنی شیخ مفید درس آموزی کند.[۲]

شیخ طوسی در دوران جوانی به درجه اجتهاد رسید و کتاب تهذیب الاحکام را در این دوره و با پیشنهاد استادش، شیخ مفید تألیف کرد.[۳][۴] وی پنج سال شاگردی شیخ مفید کرد. بعد از مرگ شیخ نزد شاگرد او سید مرتضی حاضر شد و ۲۳ سال تلمذ کرد.[۵]

سید مرتضی علم الهدی به سال ۴۳۶ درگذشت و پس از وی شیخ طوسی مرجع شیعه شناخته شد. ترکان سلجوقی در سال ۴۴۷ با استفاده از ضعف آل بویه - که شیعه مذهب بودند - به بغداد حمله کردند و با اشغال آن حکومت آل بویه را برانداختند. طوسی تا سال ۴۴۸ در بغداد بود و مجلس درس خود را در همان شهر تشکیل داد اما در سال ۴۴۸ به سبب حمله طغرل به بغداد و انقراض آل بویه بر آزار و اذیت شیعیان توسط اهل سنت و سلجوقیان افزوده شد.

در این زمان عبد الملک وزیر طغرل بیک، به محله‌های شیعه‌نشین حمله کرده، به قتل آنان پرداختند. حتی خانه شیخ حمله کردند تا وی را به قتل برسانند، ولی او را نیافتند و وسایل منزل و کتاب‌های او را آتش زدند و نابود ساختند. گفته‌اند طغرل بیک تا سال ۴۴۹، چندین بار کتاب‌های شیخ طوسی را در ملا عام سوزاند. بعد از این حادثه شیخ از بغداد خارج شد و به نجف رفت و حوزه علمیه نجف را تأسیس کرد. گفته شده که در آنجا ۳۰۰ مجتهد تربیت کرد و چندین کتاب نوشت.[۶] برخی گزارش ها نیز سال ۴۴۸ را سال تأسیس حوزه عملیه نجف می دانند.[۷]

نفوذ علمی به گونه‌ای بود که تا ۸۰ سال فتوایی مخالف فتواهای وی صادر نشد. خاندان شیخ طوسی تا چند نسل همه از علما و فقها بوده‌اند. پسرش شیخ ابو علی ملقب به «مفید ثانی» کتابی به نام «أمالی» دارد و کتاب «النهایة» تألیف پدرش را نیز شرح کرده‌است. همچنین دختران شیخ طوسی نیز فقیهه و فاضله بوده‌اند.

اساتید
اساتید شیخ طوسی بسیارند، محدث نوری در مستدرک الوسائل ۳۷ نفر را ذکر می‌نماید که اسامیشان را از کتب شیخ طوسی خارج نموده‌است. اما مهمترین اساتید که از آنان بیشتر روایات تهذیب واستبصار را ذکر نموده ۵ نفر بودند:

ابوعبدالله، أحمد بن عبد الواحد بو أحمد البزاز معروف بابن الحاشر، و ابن عبدون، متوفی ۴۳۲ (قمری)
أحمد بن محمد بن موسی معروف به ابن صلت اهوازی، متوفی بعد ازسال ۴۰۸ (قمری)
ابوعبدالله حسین بن عبیداللهبن الغضائری متوفی سال ۴۱۱ (قمری)
ابوالحسین علی بن احمد بن محمد بن أبی جید متوفی سال ۴۰۸ (قمری)
ابوعبدالله، محمد بن نعمان مشهور به شیخ مفید متوفی سال ۴۱۳ (قمری)[۸]
این ۵ نفر را در بیشتر کتبش ذکر می‌نماید واز آنان روایت می‌نماید، واما دیگر مشایخ او عبارتند از

ابوالحسین صفار (ابن صفار)
ابوطالب بن غرور
قاضی ابوطیب حویری
شاگردان[ویرایش]
تعداد شاگردان وی از فقها و مجتهدان و علمای شیعه، بیش از ۳۰۰ نفر بود[۹] و در همان وقت چند صد نفر از علمای اهل سنت نیز نزد او تحصیل می‌کردند.

درگذشت
شیخ طوسی در شب دوشنبه ۲۲ محرم سال ۴۶۰ درگذشت و در نجف در خانه خویش به خاک سپرده شد. بنا به وصیت وی، آن جا تبدیل به مسجد شد. این مسجد هم اکنون در قسمت شمال بقعه علوی، به نام مسجد طوسی معروف است.

 نظر دهید »

سخاوت

14 اردیبهشت 1395 توسط مرضیه جوادی

حضرت علی (علیه‌السلام) در حکمت 53 نهج‌البلاغه فرمودند: سخاوت آن است که تو آغاز کنی. زیرا آنچه با درخواست داده می‌شود یا از روی شرم و یا از بیم شنیدن سخن، نا پسند است.

سخاوت
وقتی شخص از خواص فراوان دارویی مطلع می‌شود و می‌فهمد که از این دارو می‌تواند بهره های فراوانی ببرد حاضر می‌شود مسافتی طولانی را طی کرده و حتی با پرداخت پول زیاد آن را تهیه و استفاده نماید.
در این مقاله برآنیم که از خواص دارویی سخاوت مطلع شده و آن را در زندگی خود به کار بریم .

آثار سخاوت
1ـ سخاوت خُلق عظیم پروردگار ویکی از صفات کمالیه‌ی او است.
2ـ سخاوت خُلق انبیای الهی است. [1]
3ـ سخاوت ستون محکم دین است.[2]
9ـ سخاوت شعاع نور یقین است. یعنی یکی از عوامل ایجاد سخاوت یقین است.
15ـ انسان سخاوتمند نسبت به مال خودش متبرّء، و نسبت به اموال دیگران مُتُوَرِّع است، یعنی اموال خودش را به دیگران بدون هیچ چشم داشتی انفاق می‌کند اما در مواجهه‌ی با اموال دیگران، با تقوا و ورع برخورد نموده و بدون اذن اجازه‌ی آنان در مالشان تصرف نمی‌کند.[3]
16ـ سخاوت در فطرت تمام اولیای الهی نهفته است و هیچ ولیّ و انسان وارسته ای را پیدا نمی‌کنید که بخیل باشد. چرا که ولی خدا از نظر کمالات، با خدای خود سنخیت دارد و یکی از کمالات الهی سخاوت است.[4]
17ـ سخاوت، اِحدی السعادتین(یکی از دو سعادت) است. یعنی انسان در زندگی دو سعادت دارد یکی دارایی و مال، و دیگری سخاوتی که با آن مال را به دیگران انفاق کند.[5]
18ـ بزرگ‌ترین شکر نعمت، بذل نعمت بوده و این تشکر عملی از خداوند است زیرا لازمه‌ی تشکر از نعمت‌ها، استفاده‌ی از نعمت‌های الهی در بهترین راه است و بهترین راه استفاده‌ی از مال، بذل و بخشش آن به دیگران است. [6]
51ـ انسان سخاوتمند از آنچه موجود است بخشش می‌کند. دستوری هم که برای میهمانی‌ها وارد شده است همین است که میزبان هر چه را در منزل دارد برای میهمان بیاورد و برای آنچه که در منزلش موجود نیست خود را به زحمت نیندازد. [7]
بهترین احسان‌ها، احسان غیابی است که انسان پشت سر دیگران و به طور ناشناس به آن‌ها کمک کند. مانند اینکه در نبود دیگران به آن‌ها دعا می‌کند و چه بسا به کسانی دعا می‌کند که اصلاً آن‌ها را نمی‌شناسد مثلاً از جلوی بیمارستان عبور می‌کند و برای شفای همه‌ی بیماران حمد شفا می‌خواند
شخصی امیر المومنین علیه‌السلام را با اصرار زیاد به منزلش دعوت کرد. امام علیه‌السلام به او فرمودند: به شرطی دعوت تو را می‌پذیرم که از آنچه در خانه داری از من دریغ نکنی و نسبت به آنچه نداری خود را به زحمت نیندازی!
52ـ انسان سخاوتمند انفاق را به اهلش می‌رساند و این بهترین نوع بخشش است. چه اینکه صاحب حق همسرش باشد، فرزندش باشد، همسایه‌اش باشد، وبا اقوامش باشند.[8]
53ـ تنگدستی و عسرت، انسان سخیّ را از سخاوت باز نمی‌دارد. [9]
54ـ انسان سخاوتمند تمام تلاش خود را بذل می‌کند( از هیچ تلاشی برای دیگران فروگذاری نمی‌کند). [10]
55ـ انسان سخیِ «اتباع الاحسان بالاحسان» می‌کند که می‌توان برای آن دو معنا ذکر کرد؛ یکی اینکه پی در پی احسان می‌کند و بعد از هر نوبت احسان دو مرتبه احسان می‌کند.
معنای دوم روایت این است که هرگاه کسی به او احسان می‌کند او نیز در مقابل، احسان او را فوراً با احسان پاسخ می‌دهد و به قول معروف نمی‌گذارد عرقش بخشکد. [11]
56ـ سخاوتمندترین مردم، به کسی عطا می‌کند که هیچ امیدی به او ندارد مانند اینکه اهل بیت علیهم السلام برای سفر حج وارد کاروان‌های غریبه می‌شدند و چون کسی آن‌ها را نمی‌شناخت تا می‌توانستند به زائران خدمت می‌کردند. [12]
56ـ بهترین احسان‌ها، احسان غیابی است که انسان پشت سر دیگران و به طور ناشناس به آن‌ها کمک کند. مانند اینکه در نبود دیگران به آن‌ها دعا می‌کند و چه بسا به کسانی دعا می‌کند که اصلاً آن‌ها را نمی‌شناسد مثلاً از جلوی بیمارستان عبور می‌کند و برای شفای همه‌ی بیماران حمد شفا می‌خواند.
گاهی طوری برای بیماران دعا می‌کند که گویا بیماری آنان بیماری خودِ او است و خدای متعال هم دعایش را مستجاب می‌کند. از موارد دیگر احسانِ بدون چشم داشت، احسان به امواتی است که دستشان از دنیا کوتاه است و انسان هیچ امیدی به تشکر کردن آن‌ها ندارد. انسان سخاوتمند در هنگام دعا و انس با پروردگار دیگران را هم سهیم می‌کند.
انسان سخاوتمند انفاق را به اهلش می‌رساند و این بهترین نوع بخشش است. چه اینکه صاحب حق همسرش باشد، فرزندش باشد، همسایه‌اش باشد، وبا اقوامش باشند.[8

 نظر دهید »

تسلیت

14 اردیبهشت 1395 توسط مرضیه جوادی

آن کـِه عالم همه در دست توانايش بود،
مرکز دايره غم دل دانايش بود،
هفتمين حجت معصوم ز ظلم هارون
چارده سال به زندان ستم جايش بود،
دل “موساي کَـليم” از غم اين موسي سوخت،
که به زندان بلا طور تجلايش بود…
شهادت امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد

 نظر دهید »

حجاب

13 اردیبهشت 1395 توسط مرضیه جوادی

چه لذتی دارداین حجاب

چه لذتی داردوقتی سیاهی چادرم دل مردهایی که چشمشان به دنبال خوش رنگ ترین رنگ هاست را میزند

چ لذتی داردوقتی مردهایی که به خیابان می ایند تالذت ببرند ذزه ای ب تومحل نمیگذارند

چه لذتی دارد وقتی درخیابان ودانشگاه  راه میرویدو صدقافله د ل کثیف همراه شمانیست

چه لذتی داردوقتی جولانگاه نظرهای ناپاک و افکارپلیدمردان شهرتان نیستید

چه لذتی دارد وقتی کرم قلاب ماهیگیری شیطان برای ب دام انداختن مردان شهرتان نیستید

چه لذتی داردوقتی میبینی که میتوانی اطاعت خد ایت رابکنی نه هوایت را

چه لذتی داردوقتی درخیابان راه میروید د رحالی که یک عروسک متحرک نیستیدیک انسان رهگزرید

چه لذتی دارداین حجاب

خدایا لذتم مدام باد

 نظر دهید »

خداااااا

12 اردیبهشت 1395 توسط مرضیه جوادی

سالها منتظر است…

الهی! اگر یک بار گویی بندۀ من،
از عرش بگذرد خندۀ من
الهی! اگر تو مرا به جرم من بگیری،
من تو را به کرم تو بگیرم،
و کرم تو از جرم من بیش است
الهی! خواندی تأخیر کردم
فرمودی تقصیر کردم
الهی! عمر خود بر باد کردم
و بر تن خود بیداد کردم
الهی! بنیاد توحید ما خراب مکن
و باغ امید ما را بی آب مکن
و به گناه روی ما را سیاه مکن
الهی! بر تارک ما خاک خجالت نثار مکن
و ما را به بلای خود گرفتار مکن
پادشاها گریخته بودیم تو خواندی،
ترسان بودیم بر خوان “لاتقنطوا (ناامید نباشید)” تو نشاندی


 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

حبیبیان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس